آموزش نکات مهم وکلیدی ترجمه عربی

آموزش نکات مهم وکلیدی ترجمه عربی

« ویژه داوطلبان کنکور»

تعریف ترجمه: باید دانست که ترجمه تنها بر گردادن الفاظ یا احیانا نقش های دستوری از زبانی به زبان دیگر نیست هدف اساسی در هر ترجمه رساندن پیام و محتوی یا منظور متن مبدا است. برای ترجمه تعاریف بسیاری مطرح شده است که هر کدام در جای خود درست ومفید می باشد واز میان تعاریفی که زبان شناسان برای ترجمه ارائه کرده اند به نمونه ذیل اشاره می شود : (ترجمه عبارت است از بر گرداند ن مفاهیم چه نوشته وچه گفته از یک زبان که زبان مبدا نامیده می شود به زبان دیگر که زبان مقصد خوانده می شود به طوری که متن ترجمه شده همان تاثیری را که در زبان مبدا دارد در زبان مقصد نیز داشته باشد).

مواردی که مترجم باید آنها را بداند ورعایت کند:

۱- آشنائی با موضوع مورد ترجمه.


۲- رعایت امانت وپرهیز از هرگونه دخل وتصرف .


۳ – استفاده از واژگان مانوس در ترجمه .


۴- استفاده از فرهنگ لغت های مناسب.


۵ – آشنائی با اصطلاحات واسلوب های کاربردی زبان مبدا ( عربی) و زبان مقصد (فارسی) .


۶- متن خوانی وحفظ لغات مشکل و جدید .


نکاتی که در ترجمه باید مورد توجه قرارگیرد:


۱- تشخیص فعل / صیغه/ وزمان آن.


۲- توجه به ضمایر وترجمه آنها.


۳- تشخیص فاعل ومفعول.


۴- توجه به معلوم ومجهول بودن افعال.


۵- دقت در تشخیص مثبت ومنفی بودن جمله.


۶- تشخیص فعل لازم از متعدی ( ناگذر ازگذر).


۷- توجه به ترکیبهای وصفی واضافی مخصوصاً زمانی که اسمی هم صفت دارد وهم مضاف الیه.

نکته مهم:

مترجم باید بداند که بیشترترجمه ها مبتنی برقواعد میباشند لذا لازم است مواردی که درذیل آمده است با دقت تمام به خاطر بسپارد


ترجمه حروف:


حرف « قَدْ »:


« قَدْ + فعل مضارع به معنای شاید / گاهی مانند: قَدْ یذهبُ ( گاهی میرود) قَدْ تَقُولُ ( گاهی میگویی ) . « قَدْ + فعل ماضی برای تاکید است که معمولاً معنی را به ماضی نقلی تبدیل میکند مانند: قَدْ کتَبَ ( نوشته‌است) قَدْ قالَ ( گفته است) قَدْ قُلْتُم ( گفته‌اید)


حرف « لَنْ» :


حرف « لَنْ » جز حروف ناصبه است ومعنی فعل را به آینده منفی تبدیل میکند مانند: لَنْ یَذهبَ ( نخواهد رفت) لَنْ أَقُولَ ( نخواهم گفت) لَنْ تضربُوا ( نخواهید زد) بعضی مواقع درترجمه آن از کلمه « هرگز» استفاده میشود مانند: لَنْ تَذهَبَ ( هرگزنخواهی رفت) .


حرف « لام امرغایب « لـِ »:


درترجمه آن ازکلمه « باید »استفاده میشود مانند: « لِنَعْلَمْ » ( باید بدانیم ) « لِیَقُلْ »( باید بگوید) « لِیَضربوا » ( باید بزنند) « لِأَکْتُبْ » ( باید بنویسم ).


« لِیَعبُدُوا رَبَّ هذا البیتِ »( باید صاحب این خانه را عبادت کنند).


حرف « لَمْ »:


« لَمْ » برسر مضارع می آید وآن را مجزوم میکند که به آن فعل جحد میگویند ومعنا را به ماضی منفی تبدیل میکند مانند: لَمْ یَذهبْ ( نرفت) دقیقاً ازلحاظ معنا مانند « ماذَهبَ » است . « ما ذَهَبَ نرفت = لَمْ یذهبْ نرفت » لَمْ تَقُلْ نگفتی = ما قُلْتَ نگفتی » . « لَمْ یکتُبُوا ننوشتند » « ما کَتَبوا ننوشتند » .


 حرف « لَمّا »:


هرگاه قبل ازفعل ماضی بیاید اسم است به معنای هنگامی که / زمانی که مانند: لَمّا ذَهبَ ( هنگامی که رفت) لَمّا قالَ ( هنگامی که گفت ) لَمّا ضربتُم ( هنگامی که زدید) . لَمّا هرگاه قبل


ازفعل مضارع بیاید حرف جزم است ومعنی مضارع را به نقلی منفی تبدیل می کند مانند: لَمّا یذهبْ ( هنوز نرفته است) لَمّا تقُلْ ( هنوز نگفته‌ای ) لَمّا تضربوا (هنوز نزده اید).


حرف« ل»:


لـ + ضمیر یا اسم به معنی دارد است مانند: لَکَ کتابٌ ( کتابی داری) لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی دارد) لی صدیقٌ ( دوستی دارم) لکم آمالٌ = آرزوهایی دارید.


کان + ل+ ضمیر یا اسم به معنی داشتن است مانند: کانَ لکَ کتابٌ ( کتابی داشتی) کانَ لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی داشت) کانَ لی صدیقٌ ( دوستی داشتم) .


لانهی: ( لا )


« لا نهی» باید برسرصیغه های مخاطب بیاید دراین صورت معنی فعل را به امر منفی تبدیل می کند مانند: لاتَذهَبْ (نرو) لاتَشرِبْ(ننوش) لاتَقُلْ( نگو) لاتضربوا ( نزنید). ولی بعضی مواقع برسرفعل غایب ومتکلم می آید که درترجمه آن ازکلمه« نباید» استفاده می کنیم مانند لایَذهَبْ ( نباید برود) لایقُلْ(نباید بگوید) لاأذهَبْ ( نباید بروم).


لای نفی جنس:


درترجمه « لا » نفی جنس ازکلمه « هیچ » استفاده میشود. مانند: « لاتلمیذَ فی الصّفِ » ( هیچ دانش آموزی درکلاس نیست) « لا بَلیّهَ أعظَمُ مِن الحَسَدِ»(هیچ بلایی بزرگترازحسد نیست) « لا لباسَ أجمَلُ مِنَ العافیهِ» ( هیچ لباسی زیباتراز تندرستی نیست ) .


حرف جر« علَی » :


عَلَی + ضمیر یا + اسم ؛ درترجمه به معنای « امری لازم وضروری است » با عناوین « بر- باید – واجب است » بیان میشود مانند: عَلَی الشبابِ احترامُ الوالدین ( احترام به والدین برجوانان لازم است / برجوانان است احترام به والدین ) « عَلَی + ک = عَلیکَ أنْ تَعتمدَ عَلَی نفسک » ( تو باید به خودت اعتماد کنی ) « عَلَینا الذهابُ إلَی المدرسهِ » ( رفتن به مدرسه برما لازم است)

ترجمه افعال:

فعل ماضی


ماضی ساده مثبت:


بر زمان گذشته دلالت دارد مانند: کَتَبَ ( نوشت) قالَ (گفت ) هَدی ( هدایت کرد) رَمَی (انداخت)


ماضی ساده منفی:


فرمول : ( ما+ فعل ماضی یا لم + فعل مضارع ) = ماضی منفی مانند: ما کَتَبَ ( ننوشت) یا لَمْ یَکتبْ ( ننوشت ) ما قالَ ( نگفت) لَمْ یَقُلْ ( نگفت).


ماضی نقلی:


فرمول: قَدْ + فعل ماضی = ماضی نقلی مانند : قَدْ ذَهَبَ ( رفته است) قَدْ قالَ ( گفته است) قَدْ أکتُبُ ( نوشته‌ام) قَدْ قُلْتُم ( گفته‌اید).


ماضی بعید :


فرمول: کانَ + قَدْ + فعل ماضی = ماضی بعید مانند : کانَ قَدْ ذَهَبَ ( رفته بود) کانَ قَدْ قالَ ( گفته بود) کُنتُ قَدْ قُلتُ ( گفته بودم) کُنتُم قَدْ قُلتُم ( گفته بودید) کانوا قَدْ ضَربُوا ( زده بودند).


ماضی استمراری:


فرمول : کانَ + فعل مضارع = ماضی استمراری مانند: کانَ یَذهَبُ ( می رفت) کانَ یَقولُ ( می گفت) کُنتُ اَقُولُ ( می گفتم) کُنتَ تَضربُ ( می زدی) کانوا یقولونَ ( می گفتند).


فعل « ذهَبَ» :


ذهَبَ به معنای« رفت» فعلی لازم« ناگذر» است ولی هنگامی که همراه حرف جر« بـ » باشد به معنای « برد» است. که دراین صورت متعدی « گذر» میشود. مانند: ذَهبَ به ( او را برد) ذَهَبَ بکم ( شما را برد) اگر فعل « ذَهَبَ » به باب « افعال» برده شود؛ معنی آن از « رفت » به « برد» وازلازم به متعدی تغییر می یابد مانند: ذَهبَ = ( رفت لازم) أَذْهَبَ = ( برد متعدی)


ذَهَبَ ( رفت ) یَذهَبُ ( می رود) ذهاب ( رفتن ) اما در باب افعال اینگونه است :


أَذْهَبَ ( برد) یُذْهِبُ ( می برد) إذهاب ( بردن )


– عین الصحیح للترجمه: « ذلکَ الرجلُ یَذهبُ باللّبنِ إلی السّوقِ » الف) آن مرد شیر را به بازار می بَرَد. ب) این مرد شیر را به بازارمی بَرَد ج) آن مرد با شیر به بازار می رود . د) آن مرد با شیر به بازار می رفت .


– عیّن الخطأ :


الف) تُذْهِبُ إبنَکَ إلَی المدرسه ( پسرت را به مدرسه می بری ) ب) تَذْهَبُ إلَی المدرسه (به مدرسه می روی)


ج) تَذْهَبُ بصدیقکَ إلَی ضیافهٍ ( دوستت را به میهمانی می بری )


د) أَذْهَبَ محمدٌ أحمدَ إلَی البیتِ ( محمد با احمد به خانه رفتند )

مکالمه عربی

عبارتهای کوتاه در احوالپرسی


( از کتاب مکالمه دکتر یحیی معروف )


صبح بخیر: صَبَاحُ الخَیرِ.


در جواب گفته می‏شود: صَبَاحُ النُّورِ


توجه: شب، هنگام خواب گفته می‏شود: «تُصْبِح عَلَی خیرٍ».


عصر بخیر: مساءُ الخیرِ…


در جواب گفته می‏شود: مساءُ النُّورِ.


روز بخیر: نَهارَک سعید.


در جواب گفته می‏شود: نهارَک سعید مُبارَک.


وقتتان خوش: طابَتْ أوقاتُکُمْ.


متشکرم: شُکْراً، أَشْکُرُکُمْ.


شب خوش: طابَتْ لیلتُکَ، لیْلهً سَعِیدَه! تُصْبِحُ عَلَی خَیْرٍ.


خوابت خوش (خوابی همراه با تندرستی): صَحَّ النَّوْمُ.


خیلی از شما سپاسگزارم: أَشْکُرُکَ جِدّاً.


بسیار متشکرم: شُکْراً جَزِیلاً.


انشاء الله قبول باشد! مقبول، ان شاء الله!


با اجازه شما: عَنْ إِذنِکُم


به سلامت: مَعَ السَّلامَهِ، أَلْف سَلامَه، أَلْف خَیر


تو را به خدا می‏سپارم. أَسْتَوْدِعُکَ اللَّه.


به امید دیدار: إِلی اللِّقاءِ….


در امان خدا: فی أَمانِ اللَّهِ.


از آشنایی‌ با شما خرسندم‌. أنا سعیدٌ بمعرفتک‌.


تعارف نکن: لاتُجامِلْ.


خوش آمدید: أهلا و سَهْلا و مرحباً.


متأسفم! شما را بیدار کردم. مهم نیست.


إنی‌ آسفٌ (آسفهٌ) لَقَدْ أیقظتُک‌. لا یَهُمّ‌.


سخت نگیر: هَوِّنْ عَلیْکَ!


به چشم، اطاعت: سَمْعاً و طاعَهً.


خواهرم ببخشید لطفاً ساعت چند است؟


عفوا یا أختی‌، کم‌ الساعه‌ مِن‌ْ فَضْلِک‌ِ؟


چرا سؤال میکنی در حالی که ساعت روی دست شما است؟


لِم‌َ تسأل‌ وساعتک‌ عَلَی‌ یدک‌َ؟


ساعت من دقیق نیست. ساعتی‌ غیر مضبوطه.


اندکی‌ اینجا منتظر من‌ باش. اِنْتَظِرْنِی‌ هنا قلیلاً.


هوای بیرون سرد است دارم یخ میزنم. الجو باردٌ فی‌ الخارج‌. أکادُ‌ أَتَجَمَّدُ.


بهتر است‌ که‌ این‌ موضوع‌ را به‌ وقت‌ دیگری‌ موکول‌ کنیم‌.


مِنَ‌ الأفضل‌ِ أَنْ‌ نُرْجِی‌ءَ هذا الموضوعَ‌ إلی‌ وقت‌ٍ آخَرَ.


قرار ما ساعت‌ ۹ شب‌. موعدنا الساعه‌ التاسعه‌ مساءً.


خداوند نگهدار تو باشد. الله‌ یَحْمِیک‌ (یَحْفَظک)، (الله یُخَلِّیک)(عا).


استاد خوش آمدید. مرحباً یا أستاذ.


فرصت خوبی بود که شما را ببینم. کانت‌ْ فُرْصَهً‌ طَیِّبَهً‌ أَنْ‌ أراکَ‌.


خرسندم‌ که‌ …… را بشناسم‌. یسْعدُنِی‌ أَنْ‌ أَتَعَرَّفَ‌ عَلَی ….


از این‌ مناسبت‌ خوب‌ شادمان‌ هستم‌. یَسُرُّنِی‌ بهذه‌ المناسبه‌ السعیده‌.


فراموش‌ نکنید که‌ همیشه‌ با من‌ تماس‌ بگیرید. لاتَنْس‌َ أن‌ْ تَتَّصِل‌َ بِی‌ دائماً.


آیا می‌توانی به من کمک کنی؟ أَیُمْکِنُکَ‌ مُساعدتی‌؟


خانم! چگونه می‌توانم به شما کمک کنم؟ کیف أساعدک‌ِ یا سیده؟


باید با تو صریح باشم. لا بُدَّ لی‌ أن‌ أَکُونَ‌ صریحاً (صریحه)‌ معک‌.


وقت شما را زیاد نمی‌گیرم. لن‌ آخُذَ مِنْ‌ وقتک‌ الکثیر.


از شما سپاسگزار خواهم شد اگر به من کمک کنید.


سَأَکُونُ‌ شاکراً‌ لو ساعدتَنِی.


وقت‌ آن‌ نرسیده‌ است‌. لم‌ یَحِنِ‌ الأوانُ‌ لذلک‌.


من‌ به‌ خودم‌ اطمینان‌ دارم‌. أنا واثقٌ‌ مِنْ‌ نَفْسِی‌.


حق‌ با شماست‌. الحق‌ٌ مَعَکَ‌.


مشکل‌ حل‌ شده‌ است‌. المشکله‌ُ محلوله‌ٌ.


وقت‌کشی‌ نکن. لاتَقْتُلِ‌ الوقتَ‌.


عیدتان مبارک (سال نو مبارک).


کُلُّ عامٍ و أَنْتَ بِخیرٍ! (کُلُّ عامٍ و أنتَ بِأَلْفِ خَیْرٍ).


مبارک باشد: مَبْرُوک، تَهانِینا، أَلْف مَبْرُوک.


در جواب گفته می‌‏شود: خداوند به شما برکت دهد! اللَّه یُبارِک فیکَ!


ایام محرم و سوگواری سالارشهیدان بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد.

Sales tips

The right look and feel to promote any product, service or online course.

Digital Marketing

We also provide tangible results and measurable long-term value business.

Growth Hacking

When you work with us, you are working with a carefully selected team of brand.

You achieve your goals. Search engines are constantly evolving to reflect the complex human behavior. Thus, developing SEO strategy for your Marketing WordPress Theme website.

Get started free No Credit card required

درخواست سفارش ترجمه از طریق روش های زیر 09100112835📞 02144878345📞

جهت 👈سفارش ترجمه فوری کلیک کنید.